متونِ علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوشهای هیجانیِ بالاتر، توان بیشتری برای هدایتِ سازمانِ تحت کنترل شان دارند. یافتههای جدید نشان میدهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و حس وظیفه شناسی بالایی هستند، ولی فاقدِ هوش هیجانی و اجتماعیاند، در قیاس با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیفتری دارند.
تاریخچه هوش هیجانی و توجه به اهمیت آن
اگر منظورمان صرفاً توجه به نقش و اهمیت هیجان و احساسات در رفتار و تصمیم گیری باشد، باید بگوییم که هوش هیجانی چند هزار سال( حداقل در حد یونان باستان) قدمت دارد.
تعریف طبع چهارگانه برای انسان و بکار بردن مفاهیمی مانند خُلق، نمونههایی از توجه به نقش هیجانات در رفتار و تصمیم انسان هستند.
طی یک قرن گذشته هم، در زمینهی هیجانات و نمایش آنها در قالب زبان بدن و چهره و رفتار، و نیز جوابهای هیجانی بدن انسان، مطالعههای گستردهای انجام شده که چارلز داروین و پل اکمن از پیشتازان آن بودهاند.
نقش احساسات در تصمیم گیری هم، چیزی است که در تحقيقات گوناگون، من جمله کارهای دنیل کانمن و همکارانش، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
بدین ترتیب میتوانیم بگوییم هوش هیجانی سعی برای تعریف یک چارچوب جدید طبق دانستههای گذشته است و نه خلق یک علم جدید.
“دانیل گلمن” در کتابش به نام “هوش هیجانی: به چه علت از IQ مهمتر است؟ ”، به پنج دسته بندی از هوش هیجانی اشاره میکند که در ادامه مورد اشاره قرار میگیرد:
دسته بندی هوش هیجانی
خودآگاهی
چنانچه یک شخص دارای سطح سالم و مناسبی از خودآگاهی باشد، نسبت به نقاط ضعف و قوت خود و اینکه رفتارش چطور روی افراد دیگر تأثير خواهد گذاشت هم مسلط خواهد بود. یک فرد خودآگاه معمولاً بهتر از افراد دیگر میتواند از انتقادات سازنده چیزی یاد بگیرد.
خودتنظیمی
فردی که EQ بالایی دارد قادر است به شکلی بالغانه احساسات خویش را بروز دهد و در مواقع لزوم، خویشتن داری را تمرین کند. چنين شخصی به جای سرکوب احساسات خویش، آنها را به شکلی کنترل شده و محدود بروز می دهد.
انگيزه
افرادی که به لحاظ هیجانی باهوش شمرده میشوند، خودانگیخته هستند. آنها به سادگی از طريق محرکهایی مانند پول یا مقام برانگیخته نمیشوند. این اشخاص به موقع بروز ناامیدی عموما خوشبین و قابل انعطاف هستند و با یک بلندهمتی و جاه طلبی درونی، خویش را از مهلکه ناامیدی خارج میکنند.
همدلی
انسانی که از خصوصیت هم دلی بهرهمند است، صاحب احساس دلسوزی و درک طبیعت انسان هم هست، حواسی که به وی اجازه میدهند تا با انسانهای ديگر به لحاظ احساسی ارتباط برقرار کند، توانایی هم دردی به فرد اجازه میدهد که خدمات خوبی به سایرین ارائه کند و نگرانیها و دغدغههای آنها را جواب دهد.
ارتباطات انسانی
اشخاصی که هوش هیجانی بالایی دارند قادرند تا خيلي سریع با هم گروهیهای خویش رابطهای براساس توافق و اعتماد برقرار کنند. آنها همینطور از جنگ قدرت و زیرآب زنی پرهیز میکنند. آنها از کار کردن با دیگران لذت می برند و روابطشان با سایرین را بر پایه احترام پیش میبرند.
چگونه هوش هیجانی را میتوان افزایش داد
دکتر مایر و آقای باریسو هر دو معتقد هستند که هوش هیجانی را میتوان آموخت و تقویت کرد. جاستین باریسو به شبکه خبری ان بی سی میگوید:« ما بیشتر طبق عادت نسبت به موقعیتها عکس العمل نشان میدهیم. پس نخستین قدم توجه کردن به احساساتمان در مواقع گوناگون و شناختن عادتها است. با گذر زمان و تمرین میتوان عادتها را تغيير داد و احساسات را مدیریت کرد. این همان تقویت هوش هیجانی است.»
خصوصیتهای اشخاص با هوش هیجانی بالا
- کمال گرا نیستند.
- بین کار و زندگی اعتدال ایجاد میکنند.
- تغيير را میپذیرند.
- تمرکز دارند.
- دلسوز هستند.
- از تواناییها و ضعفهای خویش آگاهی دارند.
- دارای قدرت خودانگیزشی هستند.
- آنها در گذشته نمیمانند.
- مثبت گرا هستند.
- مرزهای خویش را معلوم میکنند.
- به همکار یا همیار خود قدرت میبخشند.
- خوب گوش میدهند.
- به یک راهکار اکتفا نمیکنند.
- خشم خویش را کنترل میکنند.
علامتهای هوش هیجانی پائین
- گرفتار جر و بحثهای متعدد میشوند
- متوجه احساسات افراد دیگر نیستند
- فکر میکنند که سایرین زيادي حساساند
- از گوش دادن نقطه نظرات سایرین سر باز میزنند
- به جهت اشتباهات خویش افراد دیگر را مقصر میدانند
- توانایی رویارویی با موقعیتهای هیجانی را ندارند
- مستعد انفجار ناگهانی احساسات هستند
- در حفظ ارتباطات دوستانه موفق نیستند
- قادر به هم حسی با افراد دیگر نیستند.
چطور میتوانیم هوش هیجانی خویش را تقویت کنیم؟
برای این کار باید چند نکته کلیدی را در نظر داشته باشید در آغاز باید باور نادرست تخلیه خویش را از ذهن بیرون کنید! بارها و بارها هر کدام از ما از دوستان و اشنایان خود شنیدهایم که میگویند داد بزن و خودت را خالی کن!
در حالیکه در یافتههای اخیر پژوهشگران متوجه شدهاند که خالی کردن عصبانیت نه تنها سبب بهبود حال شما نمیشود بلکه شما را عصبی تر هم میکند! نکته دیگری که باید به آن توجه کنید این است که هنگامی که ناراحت یا عصبی هستید حواس خویش را به مسئله دیگری معطوف کنید، علاوه بر موردهای گفته شده موردهای زیر هم میتوانند در تقویت “هوش هیجانی” نقش موثری داشته باشند.
انجام ورزشهای هوازی: یکی از بهترین راهها برای تقویت هوش هیجانی ورزشهای هوازی میباشند زیرا ورزش کردن به ترشح هورمون اندروفین در بدن کمک کرده و موجب آرامش و دوری از استرس و تقویت هوش هیجانی میشود.
دستیابی به موفقیتهای ساده: همیشه سعی کنید برای خود اهداف کوچک و آسانی را قرار دهید و به آنها دست یابید. زیرا بر اساس مطالعات انجام شده پایان دادن به یک کار هم باعث حس رضایت و ترشح هرمون اندروفین در بدن میشود.
چهارچوب بندی متفاوت وضعیتها و شرایط مختلف زندگی: با توجه به شرایط زندگی خود سعی کنید در مواقع مختلف رفتارهای متناسب را انجام دهید.
کمک به افراد دیگر و هم دلی: یکی ديگر از راههای مؤثر در بهبود و تقویت هوش هیجانی در اشخاص بهبود هنر انتقاد میباشد، انتقاد نشان میدهند که اشخاص تا چه حد از کار خویش، مسوولیت خود و همکاران خود راضی هستند. ولی یک انتقاد درست وقتی اتفاق میافتد که شما واضح، مشخص و دقیق حرف بزنید، راهکاری را پیشنهاد کنید، رودررو و به صورت خصوصی نقد کنید و باید همیشه حساس باشید و همراه با احساس هم دلی نقد خویش را انجام دهید.
انتقال احساسات یکی ديگر از موردهای مؤثر در تقویت هوش هیجانی میباشد، شما باید تلاش کنید تنظیم کننده احساسات افراد دیگر باشید، یادتان باشد عواطف مانند ویروس واگیردار هستند توانایی القا و انتقال احساسات و عواطف مثبت به افراد دیگر مهمترین اصل اثرگذاری در ارتباطات بین فردی است.
کاربرد هوش هیجانی
هوش هیجانی به ما امکان میدهد تا با افراد دیگر همدلی نموده و ارتباطات بهتر و سالمتری را به دور از تنش و قضاوتهای شتابزده پایه ریزی کنیم.
با کمک هوش هیجانی توانایی تشخیص استرس سالم از ناسالم را داشته و در وضعیت بحرانی اجازه نمیدهیم که اضطراب بر قوه تعقل غلبه کند.
امکان کنترل هیجانات مختلف( چه مثبت و چه منفی) را داریم. میتوانیم آنها را به اندازه خرج کنیم یا حتی در مواقعی آنها را به تاخیر بیندازیم.
هوش هیجانی به ما در شناخت احساسات خویش کمک میکند. هنگامی که احساسات خود را بشناسیم تنظیم و کنترل آنها هم راحتتر خواهد بود.
هوش هیجانی زندگی روانی و جسمی سالم تری را برای ما مهیا میکند. بدین ترتیب محیطی که در آن رشد میکنیم سالمتر بوده و ریسک ابتلا به انواع بیماریهای جسمی و روحی را کاهش میدهد.
هوش هیجانی هم چنان امید و انگيزه را در انسان زنده و جوشان نگه میدارد و همین دو توانایی از بین بردن موانع و حرکت روبه جلو را برای شخص میسر میکند.
در نظر داشته باشید که هوش هیجانی تنها در زندگی شخصی ما تأثیر ندارد بلکه موفقیتهای علمی، ورزشی، شغلی و … هم ضمانت میکند.
هوش هیجانی در مدیریت زمان هم تأثیر گذار است. شما ديگر زمان خویش را صرف موردهای بی علت و بی ارزش نمیکنید و به خوبی میتوانید از فرصتهایتان برای امور مهمتر استفاده کنید.
منبع:سایت بیتوته