گروه:
ساعت و جعبه ساعت
تاریخ انتشار: 25 اسفند 1400
بسیاری از کلکسیونرهای ساعت از برند هابلوت متنفر هستند برای اطلاع یافتن از این موضوع کافی است به شبکههای اجتماعی سر بزنید تا ببینید کلکسیونرها چه طور با هابلوت به شوخی میپردازند.اما علت این مسئله چیست؟
داستان هابلوت
داستان هابلوت به اواخر دهه 1970 برمیگردد جایی که یک ایتالیایی جسور به نام کارلو کروکو به تازگی تجارت خانوادگی گروه بیندا را که بیشتر به خاطر ساخت ساعتهای بریل و وایلر جنوا شناخته میشود را ترک کرده است تا یک برند جدید ساعتهای لوکس را راهاندازی کند.او به سوئیس نقل مکان کرد و شرکت ام دی ام جنوا را راه اندازی کرد و مشغول طراحی ساعتی شد که ما امروزه آن را به نام هابلوت میشناسیم.این نام از کلمهای فرانسوی به نام "دریچه" گرفته شده است.شکل قاب هابلوت از این کلمه الهام گرفته است اما این طراحی قاب نبود که باعث شهرت هابلوت شد آنچه باعث شهرت هابلوت شد بند آن است.
کروکو یک ملوان بود و هدفش طراحی ساعتی بود که با کت و شلوار به همان خوبی ست شود که با لباس ملوانی ست میشود، دستبندهای فلزی با مچ دست او مطابقت نداشت و بندهای چرمی با لباس ملوانی.راه حلی به ذهن او رسید؟ لاستیک.شاید امروز دیگر استفاده از بند لاستیکی چیز عجیب و خاصی نباشد چون رایج شده است اما چیزی که ممکن است ندانید این است که همه اینها به لطف آقای کروکو است.ایده او ترکیب یک فلز گرانبها مانند طلا برای قاب با یک ماده صنعتی مانند لاستیک بود.تا آن زمان، تسمههای لاستیکی فقط برای ساعتهای ورزشی کوارتز در نظر گرفته میشد.با این حال کروکو سه سال از عمرش را صرف تحقیق و توسعه برای ایجاد اولین بند لاستیکی طبیعی در صنعت ساعتهای لوکس انجام داد.او در سال 1980 اولین ساعت هابلوت را در نمایشگاه بازل ارائه کرد.در ابتدا استقبالی از آن نشد اما به مرور با محبوبیت روزافزون دسته بندی ساعتهای ورزشی لوکس ساعت او مورد توجه خرده فروشان و مشتریان قرار گرفت.تا دو دهه بعد هابلوت به فروش متوسط خود ادامه میداد اما با این حال کروکو آنقدر مشغول شد که نتوانست بر تجارت ساعتسازی خود تمرکز کند او به فرد دیگری برای توسعه برندش نیاز داشت.آن مرد ژان کلود بیور بود.
اثر ژان کلود بیور
هر کس که حتی از راه دور با صنعت ساعت سوئیس آشنا باشد، ژان کلود بیور برایش نامی آشناست، این شخص یک نابغه معتبر بازاریابی است.در اوایل دهه 1980 او نقشی اساسی پس از تاثیر مخرب بحران کوارتز ایفا کرد.این سازنده مشهور ساعت در نهایت در سال 1992 به قیمت 60 میلیون فرانک گروه سواچ را خریداری کرد و پس از آن به دنبال احیای ثروت یک برند بزرگ دیگر به نام امگا بود.ده سال بعد او گروه سواچ را ترک کرد و توانست فروش امگا را سه برابر کند.
در سال 2004 او سهامدار اقلیت در هابلوت شد و نقش مدیرعامل را برعهده گرفت.اولین قدم مهم او معرفی یک مدل پرچمدار جدید به نام هابلوت بیگ بنگ کرنوگراف بود.این طرح تا حد زیادی از کرنوگراف اودمار پیگه به نام رویال اوک که یک دهه قبل ارائه شده بود الهام گرفته است.بسیاری از کلکسیونرهای ساعت این عدم اصالت را محکوم کردند.با این حال بیگ بنگ کرونوگراف به سرعت به موفقیت رسید و سفارشات از سراسر جهان سرازیر شد.
بیور به خوبی قدرت انحصار را درک میکرد.در مصاحبهای در سال 2009 با اکونومیست، نقل شده است که او گفت : "مردم انحصارطلب هستند، بنابراین شما باید همیشه مشتری را گرسنه و ناامید نگه دارید." معنای جمله بیور این است که اگر محصول من در دسترس باشد هیچ کس آن را نمیخواهد.
ارائه تعداد زیاد نسخه محدود
تعداد کمی از برندها، چه در داخل یا خارج از صنعت ساعتسازی، این ایده انحصاری را تا حد افراطی که هابلوت دارد پیش بردهاند.این برند تقریبا برای هر رویداد، تیم یا فرد مشهوری که فکرش را بکنید، یک ساعت با نسخه محدود ایجاد کرده است.در مصاحبهای که چندین سال پیش با آقای بیور انجام دادیم، او منطق پشت این موضوع را توضیح داد :
"مشتری ما هر جا میرود، باید هابلوت را ملاقات کند.هدف ما این است که مشتری احساس کند به دنیای او، به سبک زندگی، به احساسات و رویاهای او تعلق داریم."
این ایده برای هابلوت بسیار موفق بوده است.این برند نشان داده است که حتی در مواجهه با زمانهای سخت برای کل صنعت، انعطاف پذیر است.با این حال، برای بسیاری از کلکسیونرهای ساعت، این موضوع تبدیل به یک چالش بزرگ شده است.بازار با مدلهای به اصطلاح "نسخه محدود" اشباع شده است، تا حدی که معنای عبارت را کمرنگ کردهاند.کلکسیونرها هابلوت را مقصر اصلی میدانند و همین دلیل تنفر آنها نسبت به هابلوت است.